زن همسایه...#داستان #واقعی #پادکست

شوهرم دکتر بود...#داستان #واقعی #پادکست

کنیدداستان واقعی : طبق رسم قبل از شوهرم ... #داستان #پادکست #dastan

داستان واقعی : از اون شب تصمیم گرفتم همیشه... یک داستان پر هیجان و دلهره #داستان_واقعی #داستان

خواهر زنم روز عروسی...#داستان #واقعی #پادکست

کتاب صوتی انسان خداگونه(قسمت هفدهم)

داستان واقعی: سرایدار ویلا.... #رادیو_داستان #داستان_واقعی #پادکست

پرستار بودم...#داستان #واقعی #پادکست

یهو از خواب پاشدم ودیدم... #داستان #داستان_واقعی#رادیو_داستان

توی کلاس بازیگری کارگردان....#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

خواهر زنم توی باغ...#داستان #واقعی #پادکست

مربی مهد کودک بودم....#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

شوهر خواهرم باهام...#داستان #واقعی #پادکست

داستان واقعی: دختر جوان....#داستان_واقعی #داستان #پادکست

داستان ارسالی : شوهرم کوتوله بود اما مرد..ونگیش اینقد بزرگ بود که ...

سرایدار افغانی خونمون.. #داستان #داستان_واقعی#رادیو_داستان

دو تا شیخ همزمان جرررم دادن یکی از پشت یکی از جلو اینقد کلف*ت و دراز بود که... محشر بودن هر دوشون

مرد عرب عراقی...#داستان #واقعی #پادکست

داستان واقعی :بعد هفت سال دوست پسرم چیزی ازم خواست که نتونستم نه بگم اونم کاری کرد باهام که…

داستان واقعی:زن صاحبکارم گفت اگر ...منم کاری میکنم اخراج بشی...#داستان #داستان_واقعی

جلوی شوهرم...#داستان #واقعی #پادکست